۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

واژه نامه فارسي و لاتين اصطلاحات روانشناسي1

 واژه نامه فارسي و لاتين اصطلاحات روانشناسي 1
 






























معادل فارسی
تعریف
واژه لاتین
رفتار درمانی
کاربرد منظم و سازمان یافته اصول و روشهای یادگیری برای معالجه اختلالات رفتاری
Behaviour therapy
روانکاوی
کمک به بیمار از راه آشنا کردن با انگیزه‌های درونی خود که از آنها بی‌اطلاع است
psychoanlysis
روان رنجوری
ناشی شده از اضطراب و منشا اضطراب ترس غیر واقعی
Neurosis
پیشگیری
تکنیک جلوگیری از پیدایش و گسترش ناراحتیهای روانی
preventive Techniques
اختلال شخصیت گروههای خودیار
عدم سازگاری اجتماعی و کجروی فرد در رفتار هدف آن ارائه حمایت گروهی و اجتماعی به افراد در جلسات مختلف از طریق طرح مشکلات و تبادل تجربیات
self help group
بیماریهای روان تنی
اختلال جسمی توام با ناراحتیهای روانی
psychosomatic illness
روان پرشی
از شدیدترین انواع اختلالات روانی توام با هذیان و توهم
psychosis
مشکلات ساده عاطفی
از متداولترین انواع اختلالات روانی مثلا خجالتی بودن
simple emotional problems
اسکیزوفرنی
کج اندیشی در فکر و احساس و عواطف و تحریف واقعیتها
paranoia schizophrenia
روان گروهی
شامل گروه راهنمایی ، گروه آموزشی ، گروه آموزش حساسیت ، گروه رویارویی ، درمان و بالاخره مشاوره گروهی است.
psyche group
راهنمایی گروهی
هدف آن بیشتر اطلاع رسانی و آگاه کردن افراد از اطلاعات سازمان یافته شده در زمینه‌های مختلف
group cuidance
گروه آموزشی
هدف آن ایجاد آگاهی بیشتر و پویایی گروهی در رسیدن به مهارتهای مورد نظر
T.group
گروه حساسیت
به اعضا گروه کمک می‌کند تا آگاهی خود را در بیان احساسات واقعی افزایش دهد و در احساسات دیگران شریک شود
sensitivity group training
گروه رویارویی
گروه درمان بطریق آموزشهای مناسب به اظهار نظر و ابراز وجود تدریجی نزدیک می‌شود و در گروهی به نام گروه دریایی خود را نشان می‌دهد
Encaunter group
روان درمان گروهی
مجموعه‌ای از افراد که با حضور درمانگر با هدف درمان گرد هم می‌آیند
group psychotherapy
مشاوره گروهی
مشاوره‌ای که به فرد در داخل گروه کمک ارائه می‌کند و هدفش نیل به سازگاری و خود شکوفایی است
group counseling
پویایی گروه
به جنبه‌های مختلف کار گروهی اطلاق می‌شود از جمله نقش کنشهای متقابل گروهی ساختار گروهی و اهداف گروهی
 group dynonics
کنشهای متقابل گروهی
تعامل پیوسته و یا گسسته در فرایند تعامل گروهی که نتیجه همکاری یا عدم همکاری گروه است
 mutual group                       excevations
همدردی و همدلی
عبارت است از ابراز احساس عاطفی نسبت به انسان دیگر
 Empathic
فرایند گروهی
فعالیت موثر گروهی در ایجاد وحدت روحیه و همکاری
 group process
گروه سنجی
ابراز اندازه‌گیری شناختی ارتباطهای گروهی افراد
 group measuring
هنجار گروهی
قاعده رفتار گروه را هنجار گروه گویند.

بازی درمانی
کودکان در بازیها ، نقاشیها ، ناکامیها و تعارضات درونی خود را آشکار می‌کنند
 play Therapy
جنبش درمانی
یک روش برای تنش‌زدایی با شرکت در حرکات دسته جمعی مثل نرمش و سرود است
 Movement Therapy
شعردرمانی
روشی که در آن از طریق نوشتن شعر و خواندن آن در حضور دیگران به حالات روحی بیماران می‌توان پی برد
 Lyric Therapy
پذیرش و احترام
هر فرد در گروه قابل احترام و پذیرش است و فشاری بر او اعمال نمی‌شود
 Acceptance &Respect
رهبر گروه
کسی که با ارائه خط مشی به گروه جهت می‌دهد
 group Leader
درک همدلی
مشاور باید و نباید را از دریچه شم دیگران ببینند و خود را به جای آنها بگذارد تا بهتر آنها را درک کند
 Empathic understanding
Share/Bookmark

هیچ نظری موجود نیست: