۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه
۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه
گزارش دیدار اعضای کانون صنفی معلمان ایران با دو تن از مراجع تقلید
گزارش دیدار
اعضای کانون صنفی معلمان ایران
با دو تن از مراجع تقلید
گزارش کامل دیدار وگفتگوی 13 نفراز اعضای کانون صنفی معلمان ایران به نمایندگی از طرف تشکل های معلمان سراسر کشور با چند نفر از روحانیون بلند پایه در قم در مورد اتفاقات و وقایع اخیر
روز یکشنبه 26 مهر ماه هیئتی از طرف کانون معلمان ایران متشکل از آقایان علی اکبر باغانی دبیرکل کانون ،محمود بهشتی لنگرودی یکی از سخنگویان کانون،عباس معارفی از بنیانگذاران کانون،علی اصغر ذاتی ازسخنگویان کانون،ایرج جوادی ،محمد ماشینی ،نورالله اکبری ،مهدی بهلولی ،محمدسوری ،مهندس فرقانی ،ایمان زاده(همگی از اعضای کانون وعضو هیئت مدیره کانون تهران)، سیدمجتبی ابطحی از اعضای شورای هماهنگی تشکل های صنفی و کانون خمینی شهر و مختار اسدی عضو شورای هماهنگی وکانون کرج که در حال حاضر در تبعید به سر می برد اعضای این هیئت را تشکیل می دادند.
اعضای کانون صنفی معلمان ایران
با دو تن از مراجع تقلید
گزارش کامل دیدار وگفتگوی 13 نفراز اعضای کانون صنفی معلمان ایران به نمایندگی از طرف تشکل های معلمان سراسر کشور با چند نفر از روحانیون بلند پایه در قم در مورد اتفاقات و وقایع اخیر
روز یکشنبه 26 مهر ماه هیئتی از طرف کانون معلمان ایران متشکل از آقایان علی اکبر باغانی دبیرکل کانون ،محمود بهشتی لنگرودی یکی از سخنگویان کانون،عباس معارفی از بنیانگذاران کانون،علی اصغر ذاتی ازسخنگویان کانون،ایرج جوادی ،محمد ماشینی ،نورالله اکبری ،مهدی بهلولی ،محمدسوری ،مهندس فرقانی ،ایمان زاده(همگی از اعضای کانون وعضو هیئت مدیره کانون تهران)، سیدمجتبی ابطحی از اعضای شورای هماهنگی تشکل های صنفی و کانون خمینی شهر و مختار اسدی عضو شورای هماهنگی وکانون کرج که در حال حاضر در تبعید به سر می برد اعضای این هیئت را تشکیل می دادند.
دیدار اول با آیت الله منتظری:
اعضای کانون در اولین دیدار خود به ملاقات آیت الله منتظری رفتند که در ابتدای این دیدار گزارشی از وضعیت کلی کشور خصوصاٌ وضعیت آموزش وپرورش ووضضعیت معلمان زندانی وفشار های فراوان بر فعالین صنفی ومدنی علی الخصوص اعضای کانون وتهدیدات مداوم آنها وخانواده هایشان وهمچنین بازداشت گسترده معلمان در سراسر کشور ومحکوم نمودن آنها به اتهامات واهی و صدور احکام انفصال از خدمت برای تعداد کثیری از معلمان در دولت نهم وهمچنین مجبور کردن فعالین فرهنگی به بازنشستگی پیش از موعد آن هم با کسر گروه وکسر حقوق و صدور احکام تبعید برای حدود 30 نفر از معلمان و باز خرید کردن اجباری تعداد ی دیگر از آنها از طرف آقای باغانی خدمت آیت الله منتظری ارائه شد.
بعد ازارائه گزارش از طرف آقای باغانی ، آیت الله منتظری ضمن خیرمقدم وخوش آمدگویی ،از وقایع پیش آمده در کشور خصوصا،اتفاقات بعد از انتخابات به شدت ابراز نگرانی کردند ودر بخشی از صحبت هایشان فرمودند که تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی تسلیم در برابر خواست عموم واکثریت مردم می باشد وتا زمانی که حاکمیت آزادی ابراز وجود به افکار وعقاید گوناگون را ندهد وخود را ملزم به اجرای قانون اساسی ننماید کشور نمی تواند از بحران خارج شود ، ایشان در قسمتی دیگر از فرمایشات خود فرمودند که این چگونه آزادی است که مردم را در خیابان و صرفاٌ به علت سؤال در مورد رأی خود می کشند و حاکمیت نمی تواند کمترین انتقادات را تحمل نماید.
ایشان در قسمتی دیگر از فرمایشات خود ضمن ابراز تأسف از بازداشت ،تبعید و آزار معلمان در سراسر کشور با نقل حدیثی از حضرت محمد(ص) فرمودند که عده ای از آن حضرت سوأل کردند که چه گروهی از جامعه برترین افرادند که آن حضرت در جواب فرمودند:"انفع الناس للناس" یعنی گروهی که بیشترین فایده رابه انسان ها وهمنوعان خود می رسانند که معلمان وکسانی که به مردم دانشی را می آموزند از آن دسته اند.
بعد از سخنان آیت الله منتظری اعضای کانون از فشار گسترده بر اعضای کانون برای استعفا وگرفتن استعفای اجباری از آنها در زمان بازداشت ودر زندان از ایشان سؤال کردند، که آیا این استعفا درست است یا خیر ؟
ایشان در جواب فرمودند:" مجبور کردن افراد به استعفا از شغلی یا وظیفه ای در زیر فشار و بدون ارئه دلایل حقوقی وعقلی از لحاظ شرعی به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد"
بعد از دیدار با آیت الله منتظری اعضای کانون معلمان ایران به دیدار آیت الله یوسف صانعی رفتند که با خوش آمدگویی بسیار گرم ایشان روبروشدند.
در ابتدای این دیدار آقایان علی اصغر ذاتی و نورالله اکبری در مورد وضعیت کلی حاکم برکشور وخصوصاٌ فضای امنیتی و پلیسی حاکم بر آموزش وپرورش و زندانی کردن جمع کثیری از معلمان ،تبعید تعدادی دیگر و انفصال از خدمت بسیاری از آنها وهمچنین بازنشسته کردن اجباری ویا بازخرید اجباری تعدادی از آنها و ضعف عقاید دینی و اخلاقی دانش آموزان در مقایسه با زمان قبل از انقلاب و دوره محمد رضاشاه پهلوی وهمچنین توهین های مکرر به عقاید دینی مردم از آن جمله توهین به پیامبر بزرگوار اسلام در مسابقات ضمن خدمت فرهنگیان سراسر کشوردر سال 85 اشاره وگزارشی را ارائه دادند.
آیت الله صانعی بعد از استماع گزارش وسؤالات معلمان فرمودند:
خداوند در قرآن می فرماید:" انماالیسری عسری" یعنی بعد از هر سختی و تاریکی سعادت و روشنایی در راه است.
ایشان با مقایسه زمان شاه با دوره حاضر فرمودند:در زمان شاه هر آخوندی که سرش در لاک خودش بود و از سلطنت انتقاد نمی کرد آخوند خوبی بود و هر آخوندی که از حکومت محمدرضا شاه انتقاد می کرد آخوند بدی به حساب می آمد ودر دوران حاضر نیز روال مثل زمان شاه شده است وهر آخوندی که از قدرت و حاکمیت انتقاد نکند وچشمش را بر حقایق و ظلم به ملت ببندد و فقط ثنا گوی دولت وقدرت باشد آخوند خوبی به حساب می آید و ما می بینیم که فضای جامعه پرشده است از دروغ ،تزویر و وریا و روحانیونی که از دولت و قدرت انتقاد می کنند به شدت زیر فشار هستند وی در بخشی از صحبت هایش ضمن تقدیر از آقای کروبی شهامت ایشان را در برابر اتفاقات وافشای اقدامات خلاف قانون ستودند . ایشان در ادامه سخنان خود به ذکر خاطراتی از بنیانگذار انقلاب پرداختند و حساسیت ایشان را به فرهنگ ریا و تزویر ومال دنیا یاد آورشدند.
ایشان ضمن مقایسه برخورد حکومت شاه با مخالفان و دوره حاضر فرمودند: "در زمان شاه ما در مسجد خان در تهران از محل جمع آوری وجوهات شرعی که مردم خدمت امام خمینی می فرستادند به طلاب و افراد بی بضاعت کمک می کردیم و ساواک هم با آنکه از این اقدام ما کاملا، آگاهی داشت و می دانست افرادی که به آنها کمک مالی می شود از مخالفان شاه وحاکمیت وی هستند ممانعتی به عمل نمی آورد اما متأسفانه در این دوره وبه اسم اسلام اجازه نمی دهند که مردم به آسانی با آسیب دیده گان حوادث اخیر وخانواده های آنان ارتباط داشته باشند .
ایشان همچنین ضمن دعوت معلمان کشور به سعی و تلاش بیشتربرای آموزش به فرزندان این آب وخاک در این دوره خطیر فرمودند که که شما معلمان علی رغم فشارهای گسترده ای که بر شما اعمال می شود نباید اجازه دهید که فرزندان این آب وخاک نسبت به اصالت دینی وملی خود غافل شوند وی همچنین فرمودند که خداوند در قرآن
می فرماید" و تواصو بالحق وتواصو بالصبر"
و این وظیفه شماست که امروز هم حق را بگویید و هم صبرداشته باشد که نتیجه خیر حاصل شودودر این راه نباید خسته شوید واز فشارها وتهدیدات وبرخوردهای ناروا نیز نباید هراسی به دل راه داد.
ایشان در بخشی دیگر از صحبت هایشان فرمودند که برخوردهای نسنجیده ،غیرمنطقی،ناشرعی و ظالمانه حاکمان قدرت با مردم نه نشان از استحکام آنهاست بلکه این خود دلیلی روشن بر ناتوانی وعجز آنها دربرابر مردم وخواسته های آنهاست.
ایشان همچنین با اظهار تأسف دوباره از برخوردهای ناروا وامنیتی با فعالان فرهنگی کشور ازجمله معلمان آزاده فرمودند : یقین بدانید که سرکوب قشر زحمتکش معلم نشان از ضعف قدرت و رو به زوال رفتن آن می باشد چرا که قدرت می خواهد با سرکوب فرهنگیان ریشه فرهنگ رابسوزاند. وی همچنین فرمودند که این برخوردهای ناروا وزشت با معلمان وفرهنگیان وخانواده های آنان نشان میدهد که ظالمین آنقدر گیج شده اند که حتی از سالم ترین، پاکترین،با حوصله ترین و قانون مدارترین افراد جامعه یعنی معلمان نیز هراس دارند اما دنیای ارتباطات و فن آوری به آنها اجازه نخواهد داد که بیش از این به برخوردهای ناپسند وناشرعی و غیر انسانی ادامه دهند.
ایشان در پایان صحبت هایشان به سه نکته اساسی اشاره کردند و فرمودند:
1-نقشه قدرت های غیرپاسخگو به فساد کشاندن ملت است و این وظیفه فرهنگیان است که نباید اجازه چنین کاری را بدهند.
2-حمله قدرت به فرهنگ وفرهنگی یعنی به آخر خط رسیدن قدرت.
3-وظیفه همه ملت صبر ودوری از انجام خشونت وثابت قدم ماندن در مسیر اصلاح است.
4-حضور در صحنه های ملی واسلامی امروز یک واجب ملی و شرعی است.
بعد از دیدار با این بزرگواران اعضای این هیئت قصد دیدار با آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نوری همدانی را داشتند که متأسفانه به علت پاره ای مشکلات که از طرف مسئولان دفتر این بزرگواران مطرح شد دیدار با این بزرگواران میسر نشد.
خبرگزاری مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران
برچسبها:
اخبار كانون ها
گزارشی از مدارس ایران
از دانشآموزاني كه بزرگترين آرزويشان، كمتر كتك خوردن و كمتر كار كردن و بيشتر بازي كردن و بيشتر خوابيدن است تا دانشآموزاني كه ميخواهند ميلياردر شوند؛ از دانشآموزاني كه در كودكي پا به پاي بزرگترهايشان ميدوندتا کودکانی که هشت ساعت كلاس فوقبرنامه تنهادلیل بازی نکردنشان است،بیشتر از چند خيابان فاصله نیست.
از جنوب شهر تا شمالشهر نه تنها چهره خيابانها، مغازهها، خانهها عوض ميشود؛ نه تنها ماشينهاي اوراقي به ماشينهاي لوكس آخرين مدل تبديل ميشوند، در مدرسهها نيز همه چيز تغيير ميكند، اندازه مدرسهها بزرگ و بزرگتر ميشود، ظاهر مدرسهها به جاي آجرهاي كرمـقهوهاي كه رنگ زندگي ساكنان جنوب شهر است به رنگ رنگارنگ زندگي ساكنان شمال شهر درميآيد.
به گزارش ايلنا، وقتي در جنوب شهر در مدرسهاي را ميزني و ميگويي خبرنگار هستم به اميد اينكه بتواني دردي را دوا كني با استقبال گرمي روبرو ميشوي اما در شمال حتي بدون وقت قبلي نميتواني از ورودي مدرسه بگذري. وقتي با دانشآموزان كلاسهاي پرجمعيت جنوب شهر صحبت ميكني دلت به حال خودت ميسوزد كه چرا نميتواني دست آنها را براي رسيدن به آرزوهايشان بگيري، كودكاني كه آلودگي را بزرگترين مشكل ايران ميدانند و دل نگران كودكان فلسطين هستند، كودكاني كه آرزويشان اين است پدرشان اعتياد را ترك كند، كمتر كتك بخورند، كمتر كار كنند، بيشتر بخوابند، بيشتر بازي كنند، كودكاني كه نميفهمي استقبال گرم آنها از مهرباني است يا از احتياج.
معلمشان ميگويد: اگر از مشكل اين قشر بخواهيد يا با تكتكشان صحبت كنيد، چهل دانشآموز با چهارصد مشكل كه همه متاثر از مشكلات اقتصادي است،ميگويد: از اين چهل نفر پدر پانزده نفر آنها معتاد است و مادرانشان كارگري ميكنند، خودشان نيز بعد از مدرسه پابهپاي والدينشان كار ميكنند. وقتي معلم سر كلاس از آنها پرسيد: به پدر و مادرتان كمك ميكنيد؟ در ميان هم همهي دانشآموزان و توضيح دادن كارهاي مختلف يكي گفت:" حمالي." معلمشان هم به اندازه من تعجب كرد، پرسيد:مجتبي يعني چي؟ گفت:" خانم اجازه كمك بابام حمالي ميكنم." پرسيدم: يعني دقيقا چه كار ميكني؟ چه سئوال مسخرهاي پرسيدم.
او معني «حمالي» را كامل ميدانست، كاملا آن را حس كرده بود، گفت:" با بابام ميريم در كار خونه كاميونها رو بار ميزنيم." معلمشان ميگويد: پارسال شاگردي داشتيم كه دزدي ميكرد و بدتر از آن از دزدي خجالت نميكشيد، و جالب اينجانست كه براي باقي بچهها هم اين كاملا عادي بود. مثلا وقتي حضور غياب ميكردم و ميگفتم: اصغر. يكي جواب ميداد: اجازه، ديروز يه مرغ دزديده گرفتنش، همين.
معلمشان ميگويد: نميشود زندگي چهل نفر اين كلاس را من درست كنم و 500 نفر اين مدرسه را مدير؛ دولت هم بايد اين جا سهمي داشته باشد، دولتي كه اكنون تنها شهريه مدرسه را براي اين قشر رايگان كرده است و قشري كه هزار تومان برايش صد هزار تومان است. هزينه دفتر و كتاب و بيمه بر عهده خودشان است كه بيشتر از ده هزار تومان ميشود، ده هزار تومان اين جا پول زيادي است، خانم. با شيوه جديد آموزشي هر دانشآموز بايد يك پوشه داشته باشد.
ما براي اين كه بتوانيم پوشه را ارزانتر بخريم عمده خريديم، نزديك دو هفته است كه بايد نفري هزار تومان براي اين پوشه بياورند،اما هنوز نصف كلاس نياوردهاند، من هم وقتي زندگيشان را ميدانم، نميتوانم به زور پول بگيرم.
معلم شاگردي را نشانم ميدهد، تنها شاگردي كه لباس فرم ندارد و ميگويد: مادرش گفته هنوز نتوانسته پول جمع كند تا برايش لباس بدوزد.
آموزش و پرورش برگههايي را به نام كمك به مدرسه، به مدارس دولتي ميفرستد تا خانوادههايي كه امكان مالي بالاتري دارند، براي توسعه مدرسه به مدرسه كمك كنند، معلم اين مدرسه ميگويد: آموزش و پرورش اين برگهها را به اين مدرسه هم كه تكتك دانشآموزانش نيازمند هستند ميفرستد اما خوشبختانه مدير اينجا برگهها را توزيع نميكند،حتي هماهنگيهاي لازم را براي جمعآوري كمك همكاران ميكند، تا قبل از عيد بتواند براي همه دانشآموزان لباس عيد بخرد. او ميگويد: اين وظيفه مدير و وظيفه ما نيست، وظيفه دولت است كه چون انجام نميدهد،ما انجام ميدهيم.
بدترين روز اين مدرسه، روز معلم است. روزي كه نيمي از بچهها با خجالت سر كلاس ميآيند، ميگويد: از يك هفته قبل از اين روز به بچهها ميگويم همه بايد به من نقاشي هدیه بدهند، اما وقتي روز معلم وارد كلاس ميشوم، جو سنگين كلاس، گردنهای خم شده از شرم و بغضهاي فروخرده، اشكم را درميآورد. برخلاف خانم معلمي كه يا از حس زنانه يا از دردي كه سالها دردش ساعتها حرف براي گفتن داشت، آقاي مدير سكوت مردانهاي داشت كه شكستنش سخت بود و وقتي تمام انرژيام را برايش صرف كردم بيش از دو سه جمله جواب نگرفتم، او گفت: خودتان كه ميبينيد، تمام مشكلات ناشي از مشكلات اقتصادي است، دانشآموزان اين جا كساني هستند كه عليرغم اين همه مشكل و درس نخواندن درسشان خوب است، اگر مشكل نداشتند و تمام وقت منزلشان را با فكر آسوده درس ميخواندند بهترين بودند.
مدير مدرسه ميگويد: پدر و مادرهاي اينها يا كمترين تحصيلات را دارند و يا بيسوادند و در بيپولي و اعتياد هم دست و پا ميزنند اين دو مشكلاتي است كه باعث فقر فرهنگي فرزندان اين قشر شده، فرزنداني كه همين فقر فرهنگي باعث ميشود تعداد كمي از آنها به آرزوهاي كودكيشان برسند و دكتر و مهندس شوند.
او ميگويد: به معلمان پيماني اجازه كار ندادند و معلمان قراردادي هم محدودند، اين جا معلم، تمام دروس بچهها يك نفر است، تصور كنيد كه در اين مدرسه پسرانه، حتي معلم ورزش آنها هم معلم خودشان است، يك خانم. او ميگويد: ما هر كاري در توانمان است ميكنيم، نميشود اين بچهها را ديد و ساكت نشست اما كاش مسئولان هم هر كاري در توانشان بود ميكردند؛ يكي از دانشآموزان ما دو روز است سرما خورده قرار اين است كه تا گواهي پزشك نياورند كه آنفلوآنزاي خوكي نيست كلاس نروند، امروز مادرش آمده و ميگويد: بيمه نيستيم، پول هم نداريم براي دكتر، تا وقتي حالش خوب نشده مدرسه نميآيد.
مدير مدرسه ميگويد: چطور ميتوان به چنين خانوادههايي در سطح كلان كمك نكرد؛ دانشآموزان ما به مدرسه كه ميآيند كاملا مشخص است كه گرسنه هستند، اي كاش دست كم مدارس تجهيز ميشد، هزينه تحصيلات، هزينه لوازمالتحرير، هزينه يك وعده غذاي گرم مثل تمام دنيا، نه فقط شهريه و يك ليوان شير. از مدرسه خارج ميشوم، زنگ تفريح است،بچه ها از سر و كول همكارم كه از آنها عكس ميگيرد. بالا ميروند، مادرها سيب و انار به دست در حياط ايستادهاند، زنگ تفريح بعدي در آن طرف شهر با مادراني كه شيركاكائو پاستوريزه و شكلات خارجي در دست دارند وارد مدرسهاي ميشوم كه براي گذشتن از در آن از هفت خان رستم گذشتهام، بچهها توي حياط بازي ميكنند، چند نفر از آنها لباس فرم ندارند، معاون مدرسه ميگويد: يا از مشغله پدر و مادر است يا از بيخيالي.
براي رسيدن به كلاسي كه اجازه ورود به آن را گرفتهام از چندين راهرو رد ميشوم و از مقابل كلاسهاي مختلف، پشت درها نوشته است: كلاس كامپيوتر، كلاس اينترنت، كلاس زبان سال دوم، كلاس زبان سال چهارم، كلاس خلاقيت، و سالن ورزش. كلاس بيست نفره تميزي كه ديوارش با كاغذ ديواري گلكاري شده و كودكاني كه به جاي پدر و مادر تنهايي خود را در خانه با پرستارشان ميگذرانند.
وقتي از آنها ميپرسم بزرگترين مشكل كشور ما چيست و چگونه بايد آن را حل كرد، حرف مدير مدرسه قبلي برايم ثابت ميشود "فقر فرهنگي ناشي از فقر اقتصادي است"بچهها خيلي خوب مشكلات را ميبينند،
يكي ميگويد:"ترافيك، بايد از خارج يك نفر رو بياريم بهمون بگه اونجا چه كار ميكنن كه ترافيك نيست ما هم همون كار رو بكنيم." ديگري ميگويد:" آلودگي، بايد ماشينهامون رو از خونه بيرون نياريم و به بقيه هم ياد بديم."
يكي ديگر ميگويد:" لوازم چيني هست،بايد خودمون جنسهامون رو بسازيم تا لازم نباشه از خارج بياريم. بايد جنسهاي چيني رو ايراني كنيم." از آروزهايشان كه ميگويند، قضيه جالبتر ميشوند، يا ميخواهند مثل پدرشان دكتر شوند يا مثل مادرشان مهندس يا دانشمند شوند، يا ميلياردر كه با پول بتوانند همه مشكلات را حل كنند.
معاون اين مدرسه مرا تنها نميگذارد تا با معلمشان هم چند كلمه صحبت كنم اما خودش معتقد است اين كودكان بيشتر از خيليهاي ديگر مشكل دارند، میگوید: اینها از مضرات ثروت استفاده میکنند نه از مزایای آن چراکه بیشتر آنها کودکان کلیدداری هستند که شصت درصد آنها یا فرزند طلاقاند یا پدر و مادر متارکه کردهاند و آنهایی هم که با پدر و مادرشان زندگی میکنند، چون پدر و مادر شاغلاند وقت خود را با پرستارشان میگذرانند که این خود مسائل خودش را دارد.
او میگوید: پرستار نگرانیهای پدر و مادر را ندارد، فیلتری که پدر و مادر برای استفاده از اینترنت و ماهواره برای فرزندان خود میگذراند، در زمانی که پرستار در خانه است آزاد میشود و از آنجاییکه پدر و مادر این بچه ها از تحصیلات بالای دیپلم و لیسانس برخوردارند، بعداً تناقضی که بین تربیت پرستار و تربیت خانواده بوجود میآید باعث مشکلات درون خانواده نیز میشود، ضمن اینکه چندین سال است به طور کلی تربیت متفاوت خانواده و مدرسه در ایران باعث تناقض هنجاری عمیقی شده است که اضافه شدن پرستار به کانون خانواده این تناقض را شدیدتر میکند.
او از عملکرد رسانهها ناراضی است و میگوید: رسانهها به جای این که مسائل را حل کنند به آنها دامن میزنند و این باعث میشود، کودکان که در ارتباط مستقیم با رسانهها هستند، تحت تاثیر قرار بگیرند. میگوید: هفتهی آینده انتخابات شورا داریم وقتی بچهها در مورد آن حرف میزنند و در مورد کاندیداهاشان میگویند: " خب کاری نداره! دروغ میگیم رای مییاریم" یا اینکه " اگه تقلب کنن مدرسه رو خراب میکنیم" او میگوید: خوشبختانه مدرسههای غیرانتفاعی خیلی تحت تاثیر اتفاقها و مشکلات آموزش و پرورش قرار نمیگیرند ما اینجا برای تمام دروسمان معلم جداگانه داریم به جز این ،کارگاه ریاضی هم جدا تشکیل میشود میگوید: این نسل با نسلهای قبل فرق میکنند خیل باید مواظبشان بود، خیلی باید بهشان رسید.
از ساختمان مدرسه خارج میشوم قبل از در ورودی در اتاق مشاور، مادری با معلم فرزندش که هفتهای سه ساعت ملاقات با والدین دارد صحبت میکند، کنار در منتظر تاکسی میایستم پدری با ماشین که حتی اسمش را نمیدانم آماده تا فرزندش را ساعت 12 سه ساعت قبل از تعطیلی مدرسه به خانه ببرد.
تاکسی میآید، به این فکر میکنم که اگر دانشآموزان این دومدرسه سر یک کلاس بنشینند چه میشود، اگر دولت یک ذره فقط یک ذره از خرجهای اضافیشان را به دانشآموزان پایین شهر بدهند، دنیای آنها هم رنگارنگ میشودو دست کم در محیط هایی که زیر نظر یک وزارت خانه هستنداین همه تفاوت دیده نمی شد.
به قلم: تارا بنیاد
خبرگزاری مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران
به قلم: تارا بنیاد
خبرگزاری مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران
برچسبها:
اخبارآموزش و پرورش
نامه یکصد و ده تن از معلمان برای آزادی جعفر ابراهیمی
به گزارش هرانا ، یکصد و ده تن از فرهنگیان استان تهران با امضاء نامه ای که در تاریخ 13 مهرماه برای ریاست قوه قضائیه ارسال شده است خواستار آزادی جعفر ابراهیمی، معلم دربند و بازگشتن وی به مدرسه شده اند. متن این نامه عینا در پی می آید :
ریاست محترم قوه قضائیه جناب آقای لاریجانی
سلام علیکم;
آموزه های انسانی و فرهنگي ما به ما آموخته است که كوشش در عرصه علم و دانش و مبارزه با نادانی و جهل بی بنیاد انسانها از دشوارترین و پرارجترین كوشش ها در راه سعادت نوع بشر می باشد. هیچ تردیدی نیست که مقام والای معلم، مصداق بارزي از کرامت انسانی است كه حفظ آن در گرو احترام نهادن به ارزش و مقام بی بدیل آن است.
جناب آقای لاریجانی، همکار و همسنگر دلسوز و دردمندمان آقای جعفر ابراهیمی ازندریانی، فرزند نبی الله، معلم دبیرستانهای شهرستان شهریار، از تاریخ 20/3/88 در حالی که برگه های امتحانی دانش آموزانش را به همراه داشت، بازداشت شده است و از آن تاریخ تا کنون اكثر زمان بازداشتش را در انفرادی بوده است.
وضعیت نگران کننده جسمی او که از بیماری گوارشي و ديسك گردن رنج می برد و همچنین نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی جدید، ما را بر آن داشت تا از شما بخواهیم که قرار بازداشت موقت وی به قيد کفالت یا وثیقه تبدیل شده تا لااقل از این رهگذار بتوان بهبودی سلامت او را امید داشت.ما امضا کنندگان این نامه جمعی از همکاران او در آموزش و پرورش و فرهنگیانی هستیم که رشد و بالندگی فرهنگ و اخلاق و اندیشه، دغدغه زیستن ما شده است و تصور بودن یکی از این جمع بی ادعا در پشت میله های زندان، حاصلی جز دلسردی دلسوزان این سنگر پر ثمر نخواهد داشت
به امید ایرانی سرفراز با آموزگارانی آزاده و آزاد
برچسبها:
جعفر ابراهيمي
پسر کروبی: حراست ارشاد در حمله روز جمعه دست داشت
پسر کروبی: حراست ارشاد در حمله روز جمعه دست داشت
آقای کروبی در جریان بازدید از نمایشگاه مطبوعات در تهران مورد حمله قرار گرفت
پسر مهدی کروبی می گوید که مأموران اداره حراست وزارت ارشاد ایران، در سازماندهی حمله روز جمعه به آقای کروبی دست داشته اند.
حسین کروبی روز شنبه ۲ آبان (۲۴ اکتبر) در گفت و گو با وبسایت تغییر (پایگاه اطلاع رسانی حزب اعتماد ملی) گفته است: "در ابتدای حضور آقای کروبی در نمایشگاه، افراد معلوم الحال شوکه شده بودند و با توجه به سرزده بودن این بازدید و عدم اطلاع رسانی خبری، نمی توانستند این استقبال پرشکوه را تحمل کنند. لذا... در برنامه ای هماهنگ شده با حراست نمایشگاه، هجمه بی ادبانه ای را طراحی کردند".
او گفته است که در پایان بازدید آقای کروبی از نمایشگاه، مأموران حراست وزارت ارشاد پیشنهاد کرده اند که به منظور "حفظ نظم" بهتر است که آقای کروبی از طبقه دوم خارج شود و وقتی محافظان او با این پیشنهاد موافقت می کنند، مأموران حراست اجازه ورود هواداران آقای کروبی را به طبقه دوم نمی دهند. "در این حین دیده می شود که ۱۰-۲۰ نفر از افراد سازمان یافته گرد آنان را می گیرند".
او گفته است که این افراد با پرتاب اشیاء به سوی آقای کروبی باعث زخمی شدن پیشانی او شده اند و ضمن فحاشی علیه او، کوشیده اند به او آب دهان بیندازند.
((گویا نامه آقای کروبی در تشریح وظایف مجلس خبرگان و هراس آنان در پاسخگویی رسانه ای به آن، تنها راهکار پیش روی آنان را سبک و روش اراذل قرار داده است.)) حسین کروبی
حسین کروبی حمله به آقای کروبی را با "رفتار کفار در صدر اسلام" مقایسه کرده و نسبت به "رواج هنجارهای عصر جاهلیت" هشدار داده است.
او گفته است: "گویا نامه آقای کروبی در تشریح وظایف مجلس خبرگان و هراس آنان در پاسخگویی رسانه ای به آن، تنها راهکار پیش روی آنان را سبک و روش اراذل قرار داده است".
اشاره حسین کروبی به نامه ای است که مهدی کروبی پس از اجلاسیه مجلس خبرگان به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس این مجلس نوشت و در آن از بی اثر شدن این مجلس انتقاد کرد.
آقای کروبی در آن نامه مجلس خبرگان را نهادی توصیف کرده بود که "مطابق اصل ۱۰۸ قانون اساسی، عهده دار معماری و نظارت بر رآس هرم قدرت در ساختار حکومتی ایران است و مسئول انتخاب و تعیین رهبری و نظارت بر عملکرد آن و سازمان های تابعه اش" و به تندی از این که اعضای این مجلس نسبت به عملکرد نهادهای زیرنظر رهبر جمهوری اسلامی بی تفاوت بوده اند، گلایه کرده بود.
پسر آقای کروبی در گفت و گو با وبسایت تغییر همچنین موضوع پرتاب کفش به آقای کروبی در جریان حمله روز جمعه را رد کرده است.
پیش تر خبرگزاری فارس در گزارشی تصویری از این حمله، مراحل مختلف پرتاب یک لنگه کفش به سوی آقای کروبی را در چند عکس منتشر کرده بود.
آقای کروبی در جریان بازدید از نمایشگاه مطبوعات در تهران مورد حمله قرار گرفت
پسر مهدی کروبی می گوید که مأموران اداره حراست وزارت ارشاد ایران، در سازماندهی حمله روز جمعه به آقای کروبی دست داشته اند.
حسین کروبی روز شنبه ۲ آبان (۲۴ اکتبر) در گفت و گو با وبسایت تغییر (پایگاه اطلاع رسانی حزب اعتماد ملی) گفته است: "در ابتدای حضور آقای کروبی در نمایشگاه، افراد معلوم الحال شوکه شده بودند و با توجه به سرزده بودن این بازدید و عدم اطلاع رسانی خبری، نمی توانستند این استقبال پرشکوه را تحمل کنند. لذا... در برنامه ای هماهنگ شده با حراست نمایشگاه، هجمه بی ادبانه ای را طراحی کردند".
او گفته است که در پایان بازدید آقای کروبی از نمایشگاه، مأموران حراست وزارت ارشاد پیشنهاد کرده اند که به منظور "حفظ نظم" بهتر است که آقای کروبی از طبقه دوم خارج شود و وقتی محافظان او با این پیشنهاد موافقت می کنند، مأموران حراست اجازه ورود هواداران آقای کروبی را به طبقه دوم نمی دهند. "در این حین دیده می شود که ۱۰-۲۰ نفر از افراد سازمان یافته گرد آنان را می گیرند".
او گفته است که این افراد با پرتاب اشیاء به سوی آقای کروبی باعث زخمی شدن پیشانی او شده اند و ضمن فحاشی علیه او، کوشیده اند به او آب دهان بیندازند.
((گویا نامه آقای کروبی در تشریح وظایف مجلس خبرگان و هراس آنان در پاسخگویی رسانه ای به آن، تنها راهکار پیش روی آنان را سبک و روش اراذل قرار داده است.)) حسین کروبی
حسین کروبی حمله به آقای کروبی را با "رفتار کفار در صدر اسلام" مقایسه کرده و نسبت به "رواج هنجارهای عصر جاهلیت" هشدار داده است.
او گفته است: "گویا نامه آقای کروبی در تشریح وظایف مجلس خبرگان و هراس آنان در پاسخگویی رسانه ای به آن، تنها راهکار پیش روی آنان را سبک و روش اراذل قرار داده است".
اشاره حسین کروبی به نامه ای است که مهدی کروبی پس از اجلاسیه مجلس خبرگان به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس این مجلس نوشت و در آن از بی اثر شدن این مجلس انتقاد کرد.
آقای کروبی در آن نامه مجلس خبرگان را نهادی توصیف کرده بود که "مطابق اصل ۱۰۸ قانون اساسی، عهده دار معماری و نظارت بر رآس هرم قدرت در ساختار حکومتی ایران است و مسئول انتخاب و تعیین رهبری و نظارت بر عملکرد آن و سازمان های تابعه اش" و به تندی از این که اعضای این مجلس نسبت به عملکرد نهادهای زیرنظر رهبر جمهوری اسلامی بی تفاوت بوده اند، گلایه کرده بود.
پسر آقای کروبی در گفت و گو با وبسایت تغییر همچنین موضوع پرتاب کفش به آقای کروبی در جریان حمله روز جمعه را رد کرده است.
پیش تر خبرگزاری فارس در گزارشی تصویری از این حمله، مراحل مختلف پرتاب یک لنگه کفش به سوی آقای کروبی را در چند عکس منتشر کرده بود.
برچسبها:
مهدی کروبی
يك خبر مهم
شرکت مخابرات ایران از تاریخ 20 آبان به بعد به تمام کسانی که از یاهو در ایران استفاده می کنند یک ایمیل زده، عنوان ایمیل هست: "کارت اینترنت مجانی"
وقتی این ایمیل رو باز می کنی یک برنامه بنام کی لاکر با حجم 32 کیلوبایت نصب می شه و از اون به بعد تمام چیزهایی که تایپ می کنید هر 20 دقیقه به آدرس ایمیلresearch@irantelecom.ir فرستاده می شودو به این ترتیب از تمام مطالبی که تایپ می کنید باخبر می شوند.
صدای معلم: اگر این خبر صحت داشته باشد که وای به حال مسوولان و ما
و اگر هم صحت نداشته باشد لابد به جهت افزایش فضای امنیتی و ایجاد بیم بیش تر انتشار یافته است.
در هر صورت لطفاً این مطلب را به دوستان خود اطلاع دهید!
وقتی این ایمیل رو باز می کنی یک برنامه بنام کی لاکر با حجم 32 کیلوبایت نصب می شه و از اون به بعد تمام چیزهایی که تایپ می کنید هر 20 دقیقه به آدرس ایمیلresearch@irantelecom.ir فرستاده می شودو به این ترتیب از تمام مطالبی که تایپ می کنید باخبر می شوند.
صدای معلم: اگر این خبر صحت داشته باشد که وای به حال مسوولان و ما
و اگر هم صحت نداشته باشد لابد به جهت افزایش فضای امنیتی و ایجاد بیم بیش تر انتشار یافته است.
در هر صورت لطفاً این مطلب را به دوستان خود اطلاع دهید!
جناب آقای مصباح؛ آیا حقیقت دارد ...(مهدی خزعلی)
حضرت آیت الله مصباح یزدی
باسلام، امید دارم این مختصر را حمل بر جسارت نفرموده و حکم ارتداد این حقیر سرا پا تقصیر را صادر نفرمایید. البته اعلام برائت مانعی ندارد و برگی زرین در کارنامه اینجانب خواهد بود. چه اینکه اینجانب نیز از استفاده ابزاری از دین، احکام خمسه و جایگاه حکومت اسلامی که موجبات وهن شیعه و ولایت ائمه هدی علیهم السلام است بیزاری میجویم
نقل است که یکی از حضرت آیات فرموده است: « نمایندگان مجلس هفتم مورد تایید امام زمان هستند!» و حضرتعالی فرموده اید « احمدینژاد ذخیره الهی است و مردم از امام زمان خواستند او رای بیاورد!» ، دیگری در خواب دید که: « احمدی نژاد مؤید ولی عصر است و باید رای بیاورد!». آیا همه این اقوال در دوران غیبت استفاده ابزاری از اعتقادات پاک مردم نیست؟ آیا ما امر به تکذیب کسانی که خود را از ناحیه مقدس حضرت حجه(عج) معرفی میکنند نشدهایم؟ و چه بسیار افراد سودجو و فرصت طلب که به عنوان ملاقات با امام زمان عج با اعتقادات مردم بازی نکردهاند! اخیراً فرمودهاید: « ما در 25 سال گذشته دولت اسلامی نداشتیم!» نمیدانم مقصود چیست؟ بهرحال در 25 سال گذشته دوران ریاست جمهوری رجایی، خامنهای، هاشمی و خاتمی بوده است، و رهبری نظام بجز 8 سال ریاست جمهوری در 16 سال بعد نیز به عنوان رهبر حکم ریاست جمهوری را تنفیذ فرمودهاند. و اینک حضرتعالی منکر اسلامیت دولت میشوید، من در مقام اثبات اسلامی بودن دولتهای قبل نیستم، چه اینکه نقد بسیار بر عملکرد تمامی حکومتهایی دارم که بنام دین، باورهای دینی مردم را متزلزل میکنند، اما این گفتار از زبان حضرتعالی تامل برانگیز و قابل توجه است ! امیدوارم در آینده شاهد دولت اسلامی باشیم! اما اسلام ناب محمدی نه اسلام سعید عسگر.!
آقای مصباح در اسلام شما، همیشه برای رسیدن به هدف توجیهی وجود دارد، اخیراً که موضوع شناسایی عوامل تخریب هاشمی مطرح شده است فتوی صادر فرمودهاید که:« اگر قرار شد به کسی رای دهیم که برای اسلام، نظام اسلامی و مصالح اسلامی ضرر دارد غیبت و تخریب واجب است» لذا حضرتعالی کلنگ برمیدارید و بجان ارکان انقلاب میافتید، و باز فرموده اید:”خاتمی سیئهای است از سیئات هاشمی” و این شمایید که طلبههای جوان را علیه هاشمی آنقدر تحریک میکنید که به ساحت حضرت آیت الله جوادی آملی تعرض میکنند! و به اقصی نقاط کشور روحانیون جوان را اعزام میدارید تا تکلیف شرعی خویش بجای آوردند و نگذارند که به مصالح اسلام ضرر برسد! یکی از حضرات آیات میگفت: « پیشگویی در سال 54 آمدن هاشمی را خبر داده و گفته است، منقصتی در دین پدید میآید.» و به اعتبار این پیشگویی که پس از گذشت 30 سال، قبل از انتخابات نهم منتشر شد، برخویش فرض میدانست که تا میتواند در تخریب هاشمی بکوشد تا خدای ناکرده در دین منقصتی پدید نیاید و البته پیشگویی غلط از آب درآمد و هاشمی نیامد!
جناب آقای مصباح؛ آیا حقیقت دارد حضرتعالی پای رهبر را بوسیدهاید؟!. اگر صحت دارد؛ آیا این با سنت نبوی و تعالیم امیرمؤمنان مطابقت دارد؟ حضرت امیر که اجازه مشایعت مردم پیاده را نمیدهد و میفرماید شما با این کار امرا را فاسد میکنید، چگونه جواز پای بوسی به شما خواهد داد؟
جناب اقای مصباح، ارادت حقیر به شما مانع بیان حقایق و ابزار آزادانه عقاید نمیگردد. پس علیرغم میل باطنی، ناگزیرم به استحضار عالی برسانم که خطری که متوجه اسلام است از ناحیه متحجرین، دین فروشان ریاکار و روحانیت درباری است
ومن الله التوفیق و علیه التکلان / دکتر مهدی خزعلی
راه سبز اميد
باسلام، امید دارم این مختصر را حمل بر جسارت نفرموده و حکم ارتداد این حقیر سرا پا تقصیر را صادر نفرمایید. البته اعلام برائت مانعی ندارد و برگی زرین در کارنامه اینجانب خواهد بود. چه اینکه اینجانب نیز از استفاده ابزاری از دین، احکام خمسه و جایگاه حکومت اسلامی که موجبات وهن شیعه و ولایت ائمه هدی علیهم السلام است بیزاری میجویم
نقل است که یکی از حضرت آیات فرموده است: « نمایندگان مجلس هفتم مورد تایید امام زمان هستند!» و حضرتعالی فرموده اید « احمدینژاد ذخیره الهی است و مردم از امام زمان خواستند او رای بیاورد!» ، دیگری در خواب دید که: « احمدی نژاد مؤید ولی عصر است و باید رای بیاورد!». آیا همه این اقوال در دوران غیبت استفاده ابزاری از اعتقادات پاک مردم نیست؟ آیا ما امر به تکذیب کسانی که خود را از ناحیه مقدس حضرت حجه(عج) معرفی میکنند نشدهایم؟ و چه بسیار افراد سودجو و فرصت طلب که به عنوان ملاقات با امام زمان عج با اعتقادات مردم بازی نکردهاند! اخیراً فرمودهاید: « ما در 25 سال گذشته دولت اسلامی نداشتیم!» نمیدانم مقصود چیست؟ بهرحال در 25 سال گذشته دوران ریاست جمهوری رجایی، خامنهای، هاشمی و خاتمی بوده است، و رهبری نظام بجز 8 سال ریاست جمهوری در 16 سال بعد نیز به عنوان رهبر حکم ریاست جمهوری را تنفیذ فرمودهاند. و اینک حضرتعالی منکر اسلامیت دولت میشوید، من در مقام اثبات اسلامی بودن دولتهای قبل نیستم، چه اینکه نقد بسیار بر عملکرد تمامی حکومتهایی دارم که بنام دین، باورهای دینی مردم را متزلزل میکنند، اما این گفتار از زبان حضرتعالی تامل برانگیز و قابل توجه است ! امیدوارم در آینده شاهد دولت اسلامی باشیم! اما اسلام ناب محمدی نه اسلام سعید عسگر.!
آقای مصباح در اسلام شما، همیشه برای رسیدن به هدف توجیهی وجود دارد، اخیراً که موضوع شناسایی عوامل تخریب هاشمی مطرح شده است فتوی صادر فرمودهاید که:« اگر قرار شد به کسی رای دهیم که برای اسلام، نظام اسلامی و مصالح اسلامی ضرر دارد غیبت و تخریب واجب است» لذا حضرتعالی کلنگ برمیدارید و بجان ارکان انقلاب میافتید، و باز فرموده اید:”خاتمی سیئهای است از سیئات هاشمی” و این شمایید که طلبههای جوان را علیه هاشمی آنقدر تحریک میکنید که به ساحت حضرت آیت الله جوادی آملی تعرض میکنند! و به اقصی نقاط کشور روحانیون جوان را اعزام میدارید تا تکلیف شرعی خویش بجای آوردند و نگذارند که به مصالح اسلام ضرر برسد! یکی از حضرات آیات میگفت: « پیشگویی در سال 54 آمدن هاشمی را خبر داده و گفته است، منقصتی در دین پدید میآید.» و به اعتبار این پیشگویی که پس از گذشت 30 سال، قبل از انتخابات نهم منتشر شد، برخویش فرض میدانست که تا میتواند در تخریب هاشمی بکوشد تا خدای ناکرده در دین منقصتی پدید نیاید و البته پیشگویی غلط از آب درآمد و هاشمی نیامد!
جناب آقای مصباح؛ آیا حقیقت دارد حضرتعالی پای رهبر را بوسیدهاید؟!. اگر صحت دارد؛ آیا این با سنت نبوی و تعالیم امیرمؤمنان مطابقت دارد؟ حضرت امیر که اجازه مشایعت مردم پیاده را نمیدهد و میفرماید شما با این کار امرا را فاسد میکنید، چگونه جواز پای بوسی به شما خواهد داد؟
جناب اقای مصباح، ارادت حقیر به شما مانع بیان حقایق و ابزار آزادانه عقاید نمیگردد. پس علیرغم میل باطنی، ناگزیرم به استحضار عالی برسانم که خطری که متوجه اسلام است از ناحیه متحجرین، دین فروشان ریاکار و روحانیت درباری است
ومن الله التوفیق و علیه التکلان / دکتر مهدی خزعلی
راه سبز اميد
برچسبها:
مهدي خزعلي
اشتراک در:
پستها (Atom)